ماجرای امروز
گل پسر نازنینم امروز بردمت حمام و حسابی تو حموم خسته شدی. وقتی اومدی بیرون، خوابیدی. ازساعت 4 تا ساعت 7 عصر. بعد از 3 ساعت که بیدار شدی خیلی سرحال بودی. حاضرت کردیم و رفتیم خونه حاجی بابا. اونجا همش میرفتی زیر مبل یا اینکه دوست داشتی بری تو آشپزخونه. خلاصه حسابی خسته شدی و ساعت 9.5 خوابیدی و 11 دوباره پاشدی تا ساعت 1.5 بازی کردی. یک و نیم خوابیدی و من این وبلاگ رو برات درست کردم. شبت بخیر فرشته کوچولوی من ...
نویسنده :
مریم خوشکام
2:30